Monday, May 23, 2011

آسمان آبی خاطراتمان رو به تیرگی نهاد






:قبل از رفتن گفت

من آن گلبرگ مغرورم، که می ميرم ز بي آبی


... ولی با خفت و خارى پى شبنم نمي گردم



ناصر خان همیشه در قلب مایی










No comments:

Post a Comment